بد بخت بودن یا نبودن؛مساله این است
سلام!!!
خب٬ چند وقت پیشا بود که به سهراب گفتم میخوام تو تابستون بنویسم٬ گفتم جاش مهم نیس٬ بعد گفتم که تو همین وبلاگ بنویسم٬ بعدش به سهراب گفتم که پایه ای وبلاگ رو زنده کنیم اونم گفت آره!!!
بگذریم٬ این مثل رو تا خالا شنیدی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد٬ آخی٬ کوزه گر چه قدر بد بخته٬ نه؟؟؟
دلیلش شاید بخیل بودنش باشه اما من هیچ وقت این جور فکر نکردم همیشه این جور فکر کردم که تا حالا نتونسته یه کوزه سالم داشته باشه٬ هر کاری که کرده کوزه شکسته٬ نمیدونم...
حالا این قضیه قضیه منه٬ منی که همیشه... نه بگذریم خود ستایی میشه!!!
اما من فکر می کنم که اون کوزه گر یکمی بد بخته درست مثل ....
+ نوشته شده در شنبه ۶ تیر ۱۳۸۸ ساعت 18:6 توسط بروبچه 2 ای
|