نظر خواهی

این یک نامه است از طرف یکی به یکی دیگه

از اونجا که موضوع برای من جالب بود گفتم نظر شما رو هم بدونم

 اول خود مطلب رو می زارم بعد هم اون نامه رو پایینش می زارم

با تشکر

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

کنکور یکی از بزرگترین آزمون های ماست حتی اگر قرار بوده باشد از سال ۹۰ حذف شود. همین بزرگی لاجرم همه خانواده ها را مجبور به پیگیری اخبار و اطلاعات کنکور می کند، چرا که هرکسی را در اقوام دور و نزدیک یک پشت کنکوری هست. این روزها روزهای تب کنکور هست و حرف و حدیث ها بسیارند. از قبل تر ها صحبت از سهمیه جنسیتی بود و خیلی از آقایان و مسئولین به زعم خودشان واقع گرا، مدام از لزوم سهمیه جنسیتی برای برخی از رشته ها می گفتند و آینده ی بدون مردان تحصیلکرده را آینده ای اسف بار معرفی می کردند، اما به واقع آنچه می اندیشیدیم اندک سهمیه ای بود که ممکن بود برای برخی رشته های کاربردی ایجاد شود، شاید که این تصور باشد که زنان بعد از ختم تحصیلات به کار در همان رشته خاص علاقه نشان ندهند.

اما امروز از این سایت دو دفترچه ریاضی و انسانی -که با وضعیت ظرفیتی اش از پیش آشنا بودم- را گرفتم. به یقین می توان گفت که اعمال این سهمیه فراتر از انتظار بود. در تمامی رشته هایی که ظرفیت دختران همیشه دو برابر یا حتی بیشتر بوده است به نسبتی مساوی و یا حتی به نفع آقایان تقلیل پیدا کرده است. رشته هایی چون علوم پایه و یا علوم انسانی از این دست هستند. مصادیقی که با هر نگره ی جامعه شناسانه و حتی واقع گرایانه از جنس مسئولین قابل پذیرش نیست. اعمال ظرفیت در رشته های فنی هم بی نظیر است. در رشته هایی مثل مهندسی شیمی، مهندسی برق و کامپیوتر و حتی عمران که حضور خانم ها یا غالب بوده و یا برابری می کرده، با سهمیه بسیار بالای آقایان روبه رو شده است. در بقیه رشته ها نیز تعداد ظرفیت خانم ها آنقدر پایین هست که نزدیک به هیچ به حساب اید. حال اینجاست که ظرفیت بالای قبولی دختران از پیش در رتبه های آنها معلوم است و بوجود آوردن شرایطی که رتبه اخرین فرد قبول شده در میان دختران بسیار بهتر و بالاتر از اخرین پسر قبول شده خواهد بود. این یعنی بی عدالتی و از بین بردن فرصت برابر . تا پیش از این در مدارس و نوع آموزش نابرابری هایی بود. حالا نابرابری علنی تر شده به سطح بزرگ قبولی در کنکور رسیده است.

سوالم اینجاست که به واقع در شرایطی که طبق آمارهای رسمی آنچه که معضل اساسی در جامعه است نه نداشتن نیروی کار که درصد بالای بیکاری است، آیا چنین سهمیه هایی متصدیان امر را به آینده واقعی و ایده آلشان سوق خواهد داد؟ آیا چنین نمی شود که در آینده ای نزدیک در دانشگاه ها وضعیت علمی نزد آقایان به مراتب ضعیف تر از دختران شود، همانگونه که پیشتر درباره انواع سهمیه های دیگر اتفاق افتاده بود؟ چنین موقعیتی آیا موقعیت ارزنده ای برای یک جامعه هست؟

از تمامی اینها که بگذریم، با حذف رشته های مربوط به علوم انسانی چه باید کرد؟ حداقل در علوم اجتماعی کاهش ظرفیت ها، حذف کامل علوم اجتماعی از دانشگاه بزرگی چون علامه طباطبایی و حذف کامل زیر مجموعه هایی چون علوم ارتباطات و روزنامه نگاری از کلیه دانشگاه ها در کنار موارد بالا نشان چیست؟ این یعنی فاتحه ی زود هنگام بر علوم انسانی ؟

تکمله : حذف سیزده رشته دانشگاهی

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

به نام خدا

 

ببخشید مزاحم شدم ولی چند سوال داشتم که گفتم شاید بد نباشد بپرسم در مورد مطلبتان منباب از بی عدالتی تا مرگ زودهنگام

 

فکر کنم اگر زمانی باشد که همه انسانهای کشور بتوانند بدون مشکلی در بهترین شرایط تحصیلی ادامه تحصیل دهند شما دیگر بحثی از بی عدالتی و یا حتی خود عدالت در رابطه با این موضوع نمی کنید

اما حال که امکانات محدود است و تقاضا بیشتر از عرضه است بحث نحوه گزینش مطرح است

 

و سوال من این است که این گزینش را چه کسی انجام می دهد مگر غیر از این است که یک نهاد دولتی (که در واقع در اینجا نقش نمایده حکومت را ایفا می کند) این گزینش را انجام می دهد و حکومت به عنوان صاحب حق عمومی مسول نگهداری و پاسداشت و افزایش سرمایه جامعه ( سرمایه به معنای عام نه فقط بحث های مالی ) است و مگر این طور نیست که حکومت از تمامی اقشار مالیات دریافت می کند و در قبال این مالیات مسول است ( در اینجا مراد از تمامی اقشار تمامی ریاضی نیست بلکه عرفی منظور است ) و حکومت مسول بستر سازی برای سعادت افراد جامعه است که خود این امر در گرو بوجود آمدن شرایط خاصی در جامعه است

 

پس چه کسی گقته که عدالت در امر گزینش افراد برای دانشگاه و حوزه و سایر نهادهای آموزشی  به داشتن سطح علمی آن افراد و پارامترهایی از این قبیل بر می گردد ؟؟!! و آیا اصولا این موضوع که عدالت گزینشی موضوعی فردگراست درست است یا خیر ؟؟

در حالی که به عنوان مثال بازده ای پذیرفته شدگان دانشگاه صنعتی شریف به عنوان دانشگاهی که به طور حدودی می توان گفت بالاترین رتبه های کنکور را پذیرش می کند برای جامعه ناچیز به نظر می رسد

و مگر غیر از این است که آن کشاورزی که بچه اش دانشگاه نمی رود هم همان مالیاتی را می دهد که پدر دانشجوی شریفی می دهد

 

و البته این نکته هم هست که دادن صدها مقاله ای اس ای و رفتن به همایشها و بسیاری از این فبیل امور نه به کار آن کشاورز می آید و نه به کار آن پدر دانشجوی شریفی نه به کار مملکت و با رفتن بیشتر این دانشجویان از کشور هم که دیگر مساله سنگ تمام می شود و درست در زمان بازده ای فرد برای جامعه بعد از این که حکومت از پول مردم برای آنها خرج کرد دانشجویان دین خود را در ممالک دیگر ادا می کنند

)البته پاراگراف بالا هم دقتش از نوع عرفی است نه ریاضی چه بسا که مقاله ها و همایشهای بوده این که بسیار هم به درد جامعه خورده اند. )

 

حال به نظر شما عدالت گزینشی باید در طول عدالت اجتماعی در راستای توزیع عادلانه سرمایه باشد و یا در عرض آن و به عنوان یک موضوعی فردی و ما از گروهی پول بگیریم و خرج یک نفر بکنیم به چه دلیل فقط به این دلیل که این فرد معلوماتش زید است ؟؟؟!!!!! آیا آن گروه حق ندارد بپرسد که خب معلومات آن نفر چه ربطی به ما دارد ؟

 

و در انتها اگر حرفهای بالا صحیح باشد به نظر می آید می شود این نتیجه را گرفت که در این صورت پارامتر های گزینشی غیر از سطح محفوظات و هوش و ازاین دست بسیار وزن زیادی پیدا می کنند

و بعنوان مثال همین که وزارت علوم بنا بر دلایلی حتی احتمال بازده ای بیشتر دانشگاه ها برای جامعه و یا تعداد بیشتری از افراد را مثلا با جنسیتی کردن دانشگاها بدهد کافیست تا این موضوع بعنوان یک پارامتر وزن دار کنار بقیه پارامترها در نظر گرفته شود

 

البته این موضوع هم نباید فراموش شود که تعریف حکومت اسلامی از سعادت احتمالا تفاوتهایی را با ترجمه کلمه ای سعادت از بعنوان مثال نظامی لیبرالی دارا است

 

 

 

با تشکر از وقتی که اگر متن را خواندید گذاشتید

خوشجال می شوم اگر اشتباهاتم را به من گوش زد کنید

دیوانگی

به نام خدا

من و سروش نشستیم و بشت لبتاب داریم کار میکنیم اما ایمان نه خودش میخوابه نه میذاره ما به کارمون برسیم...!

دو یاور

سلام. به نظرم بحث های  پیرامون شخصیت امام موسی صدر عزیز باعث شد که با یکی از نظر دهندگان( آفای ایلیا) بحث های مفصل تری شکل بگیره. جوابهایی که اماده کرده ام با توجه به نوع نگارش انها باعث میشد فضای کویر سیراب یه جوری بشه که اصولا به مرام وبلاگ نمیخوره. به همین خاطر به نظرم رسید که جوابهای خودم را در وبلاگ جدیدم راضی کنم. انشاالله.

یک نکته از هزاران... مرحوم آیت الله بهجت(ره)

مطالبی پیرامون بشارت های آیت الله بهجت در مورد ظهور رابطه با امام خامنه ای و...

یک نکته از هزاران... امام موسی صدر و...!